در آغاز هیچ نبود کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود و با نبودن چگونه توانستن بود ؟ و خدا بود و با او عدم بود و عدم گوش نداشت.حرفهائی ست برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوئیم و حرفهائی هست برای نگفتن ,حرفهائی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آوردحرفهای خوب و بزرگ و ماورائی همین هایند و سرمایه هر کسی به اندازه حرفهائی ست که برای نگفتن دارد . حرف هائی بی قرار و طاقت فرسا که همچون زبانه های بی تاب آتشند کلماتش هر یک انفجاری را در دل به بند کشیده اند !
دکتر علی شریعتی / کتاب گفت و گوهای تنهائی صفحه924
نظرات شما عزیزان: