رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید،عکس تنهایی خود را در آب
آب در حوض نبود
ماهیان میگفتند:
«هیچ تقصیر درختان نیست.
ظهر دمکردهی تابستان بود
پسر روشن آب،لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید،آمد او را به هوا برد که برد
به درک راه نبردیم به اکسیژن آب
برق از پولک ما رفت که رفت
ولی آن نور درشت،
عکس آن میخک قرمز در آب
که اگر باد میآمد دل او پشت چینهای تغافل میزد،
چشم ما بود
روزنی بود به اقرار بهشت
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن
و بگو ماهیها،حوضشان بی آب است.»
باد میرفت به سروقت چنار
من به سروقت خدا میرفتم.
سهراب سپهری / حجم سبز
پاریس جکسون بزرگ شده و آماده رفتن به هالیوود است. پاریس جکسون ، دختر ۱۳ ساله مایکل جکسون اولین فیلم خود را بازی کرد . این فیلم “پل لندن و سه کلید” نام دارد ...
برای دیدن عکس و ادامه ی متن به ادامه ی مطلب بروید...
ادامه مطلب...
برای دیدن ادامه ی متن لطفا ادامه ی مطلب را کلیک کنید...
ادامه مطلب...
بعضی ها میبینند اما دقت نمیکنند!
میشنوند اما گوش نمیسپارند!
میگویند اما عمل نمیکنند!
مهم است اما فراموش میکنند...
میدانند اما به کار نمیبندند!
میخواهند اما همت نمیکنند"...
زنبور بی عسل هم این قدر بی خیر نیست...
ح.ن
- قسمتي از دفترچه تلفن ملا نصیر الدین :
1. آباس
2. اسخر
3. موسن
4. ... جفر
5. ريزا
6. گاسم
7. گربون
8. ممد تخي
9. اذيذ مادر چريم آگا
10. کاذوم -- خت سابتش
11. کاذوم -- ايرانصلش
12. هوسين دايو
13. آبدولا امه
14. سادخ آمه
15. ماهومد
فرشاد :دی
من مي خواهم كاملا شبيه يك درخت باشم. مي خواهم همواره نمو كنم. از بالا ميوه هايي داشته باشم و از پايين با استحكام روح و ريشه خود را در اعماق زمين فرو برم تا بتوانم به زندگاني عملي خود روش و نيرويي بدهم.
موسیقی از فكر تراوش می كند و در قلب می نشیند.
من برای شادمانی به دنیا نیامده ام، من آمده ام تا كارهای بزرگ انجام بدهم.
برای درمان بدبختی و دردهای بشر، دوایی بهتر از موسیقی وجود ندارد.
بتهوون
یک دانشمند حتی برای عشق زمینی هم وقت ندارد! او نه رهبر است نه فرمانبردار. او کمال بخش نیست.سرآغاز هم نیست. او فردی بی خویشتن است.
بلند پروازی من آنست که در ده جمله چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید.
کسی که بخواهد به سمت معرفت برود از خدا فاصله می گیرد.
فردریش نیچه
من اگر پیامبر بودم ، رســــــــالتم شــــادمانی ، بشـــــــــــارتم آزادی ومعجزه ام خندانـــــــدن کودکان.. نه از جهنمــــی میــــترســــاندم نه به بهشــــــتی وعــده میــــدادم .... تنهـــــــــــــــا می آموخـــــــــــــــــــــــــــــــتم اندیـــــشــــــــــــــــیدن را و انســــــــــــــــــــــــــان بودن را کوروش کبیر
میپرسم "حالت"چطوره؟
ساعتها مایوسانه برام از از شکست "گذشته" و ابهام "آینده" میگه.
اما سوالم از "حال" بود که بی جواب موند.
ح.ن
بعضی از آدمها پر از مفهوم بودنند
پر از حس های خوبند
پر از حرفهای نگفته اند
چه هستند، هستند
و چه نیستند، هستند
... یادشان
خاطرشان
حس های خوبشان...